سایناساینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات کودکی ساینا

عکسسسسس

 29/5/91 صبح یک روز تابستونی بعد از حموم گرم به همراه بابایی    ساینا خانوم در حال دلبری کردن از بابایی و مامانی.  مرحله اول ایمن سازی خونه تموم شده و در حال تدارک مرحله جدیدیم ساینا جون در حال بازی با تشت. تشتو یا هر چیزی رو که بتونی دستاتو می زاری روش و اونو هل می دی جلو. وقتی ما بهت توجه نمی کنیم می خوابی رو زمین و شروع می کنی به حرف زدن. خوب اینهم خواب عمیق عشقم. ساعت حدود 10:30 شبه و اولین باری که تو این حالت خوابیدی. البته شما روی یک تشک که کنار اتاقته می خوابی. چون خیلی خیلی غلت می زنی تا بذاریمت تو تختت بیدار می شی. راستش من و بابایی تصمیم گرفتیم که شما تو اتاق خو...
21 شهريور 1391

سواحل دریای خزر

ساعت 8 صبح ساعت 8:30 شب ساعت 12:30 ظهر- ساینا جون بعد از خرید در یک ظهر بسیار گرم. ساعت 9 شب - الهی بگردم که از گرما موهات به هم چسبیده خواب بعد از آب تنی می چسبه ساعت 11 صبح مدل جدید نشستن تو کریر ساعت 12:30 ظهر اولین سفر ساینا خیلی خوب بود. همه اش نگران بودم اذیت بشه که خدا رو شکر خوب بود. فقط گرمای هوا کلافه اش می کرد. البته ما خیلی دوست داشتیم اولین سفر مشهد باشه که نشد حتما قسمت نبوده. انشاله دفعه بعدی. ...
12 شهريور 1391

9 ماه گذشت

دو و نیم ماهگی این عکس ها تو گوشی موبایلم جا مونده بود. چقدر بزرگ شدی نازنینم. ماشاله حالا می فهمم با تو بودن عین زنده بودن است دو ماهگی دو و نیم ماهگی خونه مامان بابایی سه ماهگی خونه مامان ژاله سه ماهگی 4 ماهگی روز سوم عید نوروز 91 هفت ماهگی شش و نیم ماهگی شش و نیم ماهگی پنج و نیم ماهگی هشت ماهگی ...
28 مرداد 1391

لبخند یک فرشته

  به دویست و چهلمین روز زندگیت خوش اومدی.     عشق من اینجا یک ماهه بودی. این تنها عکسی که از خنده های شما تو خواب داریم و چون شما تو بغل مامانی هستی مجبور شدیم عکس رو به این صورت اصلاح کنیم با عرض معذرت.   دوستت داریم عشق ما ...
27 تير 1391

عکس های نیمه دوم 6 ماهگی عزیزدلم

دوشنبه 91/3/15 عسلم داره می ره پارک ولی زیاد خوشحال نیست. به کمربند حساسیت داره. اینجا آخر شبه دیگه حوصله بازی نداری. خوابیدی مامانی ازت عکس بگیره. اینجا انگشتتو تا ته می کنی ته حلقت بعدم حالت بد می شه. قربون اون انگشتای کوچولوت بشم. اینجام که عسلم ژست گرفته تو دوربینو نگاه نمی کنه قربونت برم می خوای لنز دوربینو بگیری روزانه هایم با تو ادامه مطلب رو ببینیم چهارشنبه 91/3/24 دخترم توی حموم هم کتاب می خونه قربون اون ذوق زدگیت برم عششششششششششقم جمعه 91/3/26 شیطون مامان. دیگه می تونی دستتو بگیری لبه تخت و نیم خیز بشی. البته این عکس دلبریهای صبح روز جمعه است. وقتی مامان داره عکسهای...
27 خرداد 1391