سایناساینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات کودکی ساینا

برای الینا جوون

1391/4/6 16:24
نویسنده : مامان و بابا
581 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان خوبم

مامانهای عزیز

به سایت الینا جون سر بزنین. شاید حضور ما مادر عزیزش رو آروم کنه.

http://elinajoon.niniweblog.com

ممنون از همتون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان فاطمه حسنا
6 تیر 91 19:56
سلام.
مامان فاطمه حسنا
6 تیر 91 20:11
دوباره سلام.
من هم سر زدم و به عنوان یه غریبه که برای اولین بار به اون وبلاگ سر می زنه از لحظه ورود تا خروج (که تقریباً کل مطالب رو خوندم) اشکم بند نیومد و الان بوی سوختگی غذامو حس می کنم و معده ام هم داره از درد سوراخ می شه
واقعا فقط مگه این که خدا صبر بده
خدایا ... به حق این اعیاد شعبان هیچ کس رو با فرزندش امتحان نکن ... مخصوصا با داغش
خدا نصیب هیچ کافری هم نکنه این درد سنگین رو

سلام منم دقیقا همین حس رو داشتم. فکر کنم سخت ترین امتحان الهی است.
فاطمه (مامان آیلین)
6 تیر 91 22:08
واااای خیلی سخته دارم میمیرم از گریه


خدانکنه عزیزم.ببخشید ناراحتت کردم فاطمه جون. یک هفته ای با خودم کلنجار رفتم تا این پست رو بذارم. زندگیه دیگهه. بد و خوب داره.


یاسی خاله هیلدا
6 تیر 91 22:36

اخی خدا به مامانش صبر بده .چقدر سخت .الهی .پارسالم یکی از دوستای نی نی سایتی ما دخترش انارو از دست داد .اخی


خیلی سخته یاسمن جووون. خدا نی نی های ما رو حفظ کنه و در پناه خودش نگه داره.
الهه مامان روشا جون
6 تیر 91 23:56
وای من تو یه وبلاگ دیگه چند وقت پیش دیدم باور کن تا صب گریه امونم رو بریده بود به مامانش سر زدم و تسلیت گفتم ولی دیگه نرفتم.نمیدونم چرا دستم به نوشتن آدرس وبلاگش نمیره.چه امتحان سختی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


منم دیگه نمی خواستم برم ولی گفتم شاید جمله ای حرفی از جانب ما بتونه کمی آرومش کنه.
فاطمه (مامان آیلین)
7 تیر 91 1:15
وای آیکون لبخند رو به جای گذاشتم چقدم زیاد ...آبروم رفت..... به خدا حالم بد بود اصلا نفهمیدم


نه عزیزم . حالت کاملا طبیعیه.


راستش منم که خودم تایید کردم اصلا متوجه نشدم.
فاطمه (مامان آیلین)
7 تیر 91 1:18
من در اینجور موردا خیلی بی جنبه ام خیلی حالم بد میشه ... بازم معذرت میخوام که اشتباها شکلک لبخند گذاشتم


نه عزیزم . همه همینطوریم. مخصوصا حالا که خودمون مادریم. من پاکشون کردم.
soli مامان ادرینا
8 تیر 91 14:14
الهی نباشممممممم
از اولی که وبشو خوندم اشکام داره میاد خدایا هیچ مادری رو غم فرزند نده خیلی سختهههههههههههههههههههههه


آره عزیزم خیلی سخته. فکر کنم اینجا تنها خلوتگاه مامانشه. من همیشه بهش سر می زنم. شاید مرحمی باشیم برای دلش. شاید .....