پدرانه
دختر عزیزم، دلبندم
امشب بعد از 2 ماه و 8 روز اومدم برات بنوسیم. از زمامه و درسهایی که باید یادبگیری تا تو زندگی بهتر و مصمم تر قدم برداری. هر پدری باید به دخترش اینها رو بگه، البته من وقتی بزرگ شدی بهت میگم ولی اینجا هم مینویسم تا با هربار ورق زدن این صفحات برات تکرار بشه و نگی بابای نصیحت کنی دارم. البته مامانت همیشه برات نوشته و مینویسه و بیشتر از بابات فعاله، ولی من این مطالب رو به عنوان تجربه های زندگی مینویسم تا همراهت باشه.
امروز بابایی یکی از عصبهای کمرش گرفته بود که خیلی درد میکرد و مجبور شد آمپول بزنه و بیاد خونه بخوابه، بیشترین چیزی که حالمو خوب کرد همدردی تو بود که باتمام کوچیکیت بزرگترین احساسات رو نشون میدادی و کنار من میخوابیدی و وقتی درد مجالمو میبرید و "آخ" میگفتم فکر میکردی تو باعثش شدی و ناراحت میشدی عزیزم. قربونت برم وقی پدر شدم فهمیدم که باید همیشه خوشحال باشم و عامل اصلیش هم تو و مامانتی که همه زندگی من هستین. ببخشید که بعضی وقتها درد جسمی نمیذاره تا لبخند همیشگی رو نثار روی ماهت بکنم. برای همین میخوام برات به عنوان "پدر" بنویسم تا بدونی همیشه چه باشم و چه نباشم، کنارتم و مواظبتم فرشته کوچیک مامان و بابا.
تو زندگی اولین چیزی که باید یاد بگیری اینکه فرق فامیل با دوست چیه و کدومش بهتره؟
در مورد بهتری باید بهت بگم که همیشه یه دوست خوب بهتر از صد تا فامیل بی اثر که حتی نمیدونن درد دلت چیه و چه مشکلی داری و حتی نمیخوان بشنون تا نکنه مجبور بشن بهت کمک کنن. ولی یه فامیل خوب میتونه برات یه دوست خوب هم باشه و تو زندگی همراهت باشه و یه دوست میتونه تو زندگی جای فامیلها رو پر کنه البته باید زمان زیادی بگذره که این اتفاق بیفته.
بهر حال یه روش برای شناختن آدمهای هطرافت هست که یه دوست خوب در بحرانی ترین شرایط زندگی در زمان مجردی به من گفت که الآن آمریکاست و من به تو میگم که یادت باشه. از زمانی که اون دوست به من اینو گفت الآن حدود 14 سال میگذره، و من خیلی این مطلب رو تجربه کردم و بهش ایمان دارم.
1- اول با طرف مقابلت هم سفره بشو تا ببینی دنبال غذای توسفرت اومده یا برای باهم بودن سر سفرت میشینه و کنارته و در هم سفره بودنهاش به تجملات اهمیت میده یا به توانی که داره و میتونه با اون توان با تو باشه که این خیلی مهمه که در حد توانش با تو باشه نه برای تجملات.
2- باهاش بیرون برو و تو بعضی چیزها هم خرج بشو(مثلا رستوران یا پیکنیک) تا ببینی که چطور با وضعیت مالی تو کنار میآد، اومده ازت بکنه یا انکه خودش تو خرجها سعی میکنه توان خودش و تو رو کنار هم بگذاره و تعادلی رو پیش بگیره که بتونین همیشه کنار هم باشین نه اینکه یکیتون مجبور به کناره گیری بشه و اون یکی بخواد فخر بفروشه.
3- بعد از اینکه زمان دادی تا دو مورد بالا رو خوب متوجه بشی که البته توصیه میکنم بعضی از اونا در رفت و آمدها و سفره های جمعی باشه تا شخصیتشو بهتر بشناسی نوبت به همسفر شدن میرسه که خیلی مهمه. این مورد آخر نهایت کنارهم بودن رو بهت نشون میده. از همون راه سفر که میتونین کنار هم برین یا اینکه هرکدوم جدا برین و تو مقصد همدیگرو ببینین که این خیلی بده چون راه براش مهم نیست، تو سفر هم باهم بیرون میرین یا انیکه هرکی خودش بیرون میره و یا یکی اون یکی رو مجبور به تبعیت میکنه و با تحقیر کردنش و طعنه کنایه میخواد حرفاشو به کرسی بشونونه، و دو مورد بالا در سفر چطور اجرا میشه؟ آیا همونطور که قبلا بوده خودشو نشون میده و یا اینکه کاملا آدم دیگه ای شده و تفاوت کرده که در اینصورت باید تصمیم جدی بگیری.
برای امروز تا همینجا کافی دختر گلم. 13/12/1391 ساعت 3:45 صبح