سایناساینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات کودکی ساینا

آخرین جمعه تابستان

1391/7/3 23:27
نویسنده : مامان و بابا
915 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه پدر - دختری

پارک بانوان

(بگم که روزهای جمعه خانوادگیه)

31/6/91 ساعت 11 صبح

 

 

 

 

 همیشه به پدری یادآوری می کنم دخترا بابایین. حسابی هوای دخترمون رو داشته باش. انصافا بابایی هم کم نمی زاره. ممنونیم بابایی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

یاسی خاله هیلدا
4 مهر 91 1:22
ای وای منو مجبور میکنن با این که سیرم ولی هم تو هم هیلدا رو بخورم بابا فکره هیکله منم بکنین اخه چقدر شما ناززززززززی عزیزم .عکسات عالی بود خوشگل خانوم


قربون خاله مهربونم برم. مامانمم می یاد کمک ها. اونهم عاشق بخور بخوره. بوووووووووس
منا مامان الینا
4 مهر 91 12:33
عزیزم قربونش برم چه خنده ای میکنه این دخمله
خدا این دختر و پدر را واست نگه داره نرگس جون


ممنون عزیزدلم. ببوس روی ماه الینا جونو
الهه مامان روشا جون
4 مهر 91 14:55
قربون ساینای خودم برم که انقدر خنده هاش شیرینه.
خیلی خوشگل بود چه قدرم باصفا.فکر کنم این کلاسا بیشتر به نفع بابایی شده تا بتونه بیشتر با دخترش باشه و وقت بگذرونه


قربون خاله جون. این نفع رو خوب گفتی. بعدش کلی ناز می کنم برم بغل مامانم. بووووووووس
فرشته ام "امیرحسین"
4 مهر 91 21:35
وای چه خنده های نازی .چه جای با صفایی. انشاله همیشه به خوشی و گردش


ممنون عزیزم. بووووووس
مامان ترنم کوچولو
5 مهر 91 14:02
قربووووووونت برم خاله چقده شما خوش اخلاقی ماششششالله


خدانکنه خاله جونم. روی ماه دوستمو ببوس
مامان آویسا
6 مهر 91 11:37
مرسی که وی قسمت پرسش و پاسخ جوابم رو دادی خدا دختر گلت رو برات نگه داره


خواهش می کنم عزیزم. بوووووووس


منا مامان الینا
8 مهر 91 12:39
سلام نرگس جون
حتما فردا مواردی که گفتی را مینویسم و یه دنیا ممنون از این همه لطفی که در حق من و الینا میکنی ساینا جون را ببوس


سلام عزیزم. خیلی خوشحال می شم. کاری نمی کنم. قربونت برم. روی ماه الیناجونو ببوس
مامان آرشیدا کوچولو
8 مهر 91 17:16
عزیزم چه فرشته ای شده ماشالله هر روز زیباتر و نازتر و خوردنی تر میشه امیدوارم از کلاس هات بهترین بهره رو ببری تازه خوبه هم برا نی نی هم برا باباهیش


ممنون خاله مهربونم. واقعا برای پدر و دختر خیلی خوبه. آی کیفی می کنن بیا و ببین. بووووووووووس
مامان آرشیدا کوچولو
8 مهر 91 17:18
دلبری فقط تم تولدت رو ساده بگیر خیلی دردسر داره مخصوصا دست تنهایی اصلا این چند روز نتونستم اونطور که دلم میخواست به آرشیدا برسم


قربونت عزیزم. چشم . البته من از الان در تدارکم. انشاله زود تموم بشه. دست تنهایی که خیلی سخته. منم خودمم و خودم.
سارا (مامان درسا)
9 مهر 91 12:34
مامانی کلی دستت درد نکنه که این خانوم خوشگلمون رو میبری میگردونی
ولی پیش ما هم بیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییییییییننننننننننننننننننننننننننننننننن


البته جمعه ها مخصوص پدری است چون مامانی کلاس داره. توفیق اجباریه برا بابایی. چشمممممم. شما اینوری نمی یای؟
مامان سویل
9 مهر 91 23:41
خیلی ممنونم که بهمون سر زدین خانمی


بووووووووس
soli مامان ادرینا
16 مهر 91 9:12
افرین به مامانی که هوای دخملی رو دارهههه کیف میکنم وقتی میخندی خیلی ناز میشیییییییییییییی البته نازتر میشی ...
منم موافقم دخترا بابائیین ..
بوسسسسس واسه اون لپای نازش


بابایین شدید ها. قربون خاله مهربون. بووووووس
مادر آیاتای
18 مهر 91 23:42
ای جوووونم چه با مزه میشینه تو کالسکه.خوش گذشت خاله؟جیگرتو.


ممنون عزیزم. فقط با باباییش می شینه تو کالسکه. به من که می رسه فقط بغل. بووووووس