سایناساینا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات کودکی ساینا

روزشمار زندگی ماه نهم

1391/6/3 12:49
نویسنده : مامان و بابا
575 بازدید
اشتراک گذاری

ساینا جونم تو این ماه کارهای زیادی یاد گرفته

  • 30 تیر اولین باری که آلو قرمز خوردی اونهم خونه مامان بابایی
  • 31 تیر افزایش دامنه لغات عسلم ایش دَدَ اَه
  • 2 مرداد عروسک های صدادار رو خیلی دوست داری و باهاشون بازی می کنی.
  • 2 مرداد اولین بار میوه بازی کردیم اونهم با یک ظرف پر میوه.
  • 4 مرداد اولین بار تو سوپت لوبیا چیتی پوست کنده ریختم.
  • 4 مرداد اولین بار با بابایی بای بای کردی
  • 7 مرداد رفتی زیر تخت ما. اونقدر ترسیدم که نگو
  • 11 مرداد برای اولین بار پاور کامپیوتر و زدی و اونو خاموش کردی.
  • 12 مرداد برای اولین بار لیوان آب رو خودت گرفتی و آب خوردی. البته لیوان رو تکیه دادی به صندلی غذات. خیلی جالب بود.
  • 13 مرداد اولین عروسکی که انتخاب کردی.
  • 13 مرداد اولین باری که خودت به تنهایی بیسکوییت خوردی.
  • 14 مرداد برای اولین بار ماست هلویی به شما دادم خیلی دوست داشتی.
  • 15 مرداد برای اولین به سوپ شما کلم بروکلی اضافه کردم. خیلی دوست داشتی.
  • 16 مرداد دو سه بار لباتو گذاشتی رو لپام و منو خیس کردی.
  • 17 مرداد اولین چیزی که ازش ترسیدی رول پلاستیک حبابدار بود.
  • 21 مرداد مامانی تولدت مبارک
  • 24 مرداد افزایش دامنه لغات بوف بوف ، وووش
  • 27 مرداد امروز برای اولین بار چند ثانیه ای روی پاهت ایستادی.
  • 28 مرداد برای اولین با کشو پاتختی رو باز کردی و وسایلشو ریختی بیرون
  • 28 مرداد برای اولین بار تو سوپت قارچ ریختم
  • 28 مرداد کلید چراغ خواب رو می زنی و اونو روشن و خاموش می کنی.
  • 28 مرداد اولین بار تو اتاقت تنها خوابیدی البته فقط تا ساعت 4 صبح
  • 29 مرداد اولین بار سعی کردی با دستات بوس بفرستی البته به آینه
  • 29 مرداد اولین بار به مکعب های فومی اشاره کردی
  • 29 مرداد تو بغل مامان تو ماشین نشسته خوابیدی اونهم چه خوابی
  • 29 مرداد 9 ماهگیت مبارک عشقم

 

عاشق ترازویی حالا هر نوعش که باشه. نمی دونم چه جذابیتی داره؟

این روزها صدای قهقهه هات خونه رو پر کرده اونهم حسابی. مخصوصا شب ها وقتی بابایی باشه.

دالی بازی رو حسابی دوست داری می زارمت تو تخت پارک خودم رو زمین و دالی بازی شروع می شه البته شما هی می ایستی و می شینی. قربونت برم من.

وقتی آهنگ غمگین می شنوی کاملا متوجه می شی و با آهنگ شاد دست دستی می کنی و می خندی.

نانای یاد گرفتی. اگه رو زمین باشی حالت چهاردست و پا می شی و عقب و جلو می ری و اگه ایستاده باشه کمی خودتو بالا و پایین می کنی.

کمی کتاب ورق زدن رو بلد شدی اما نه خیلی خوب. البته دیگه پارشون نمی کنی.

به فرمون و داشبورد ماشین علاقه خاصی داری.

بیشتر دوست داری خودت بازی کنی و ما به شما توجه کنیم.

کلا از چیزی نمی ترسی. اگر هم برات ترسناک باشه اولش منو کمی محکم می گیری بعدش کمتر از نیم ساعت باهاش دوست می شی.

آیفون رو خیلی دوست داری البته از نوع تصویریش که توش عبور و مرور ماشین ها رو ببینی. کلی ذوق می کنی.

کیبورد کامپیوترم خیلی دوست داری فکر کنم همین روزها بدمش به شما.

عااااشق بطری آبی و سعی می کنی باهاش آب بخوری.

چکاپ 9 ماهگی :

وزنتون 7700 البته خودم که وزنت کردم 7850

قدتون 71

دور سرتون 43.5

گفت خیلی خوبه خدا رو شکر.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

یاسی خاله هیلدا
3 شهریور 91 13:34
اولا نرگس جون تولدت مبارک خب زودتر میگفتی کیکی کادویی میاوردیم .

دوما افرین ساینا جوووووووووووووونم


ممنون عزیزم. قربونت برم. شما همینکه به ما سر می زنین بزرگترین کادو است. راستش ماه رمضون بود حس تولد نداشتم.
قربون خاله مهربون. هیلدا جونو ببوس. به سمبه جونم سلام برسون. کم پیداست سمیه جون؟
مامان ترنم کوچولو
3 شهریور 91 14:17
ماشالله حسابی شیطون بلا شدی


چاره ای نیست دیگه خاله جون باید شیطونی کنم مامانم خوب نی نی داری رو حس کنه. بووووس
یاسی خاله هیلدا
4 شهریور 91 0:32
اخی خاله خب بعد ماه رمضونی خودمون برات وبلاگ پارنی میگیریم
سمیه خیلی اهله اینترنت نیست زود خسته میشه .میاد سریع به همه جا سر میزنه زود میاد بیرون



ممنون عزیزم. خوش به حال هیلدا جون که مامانیش زیاد اینترنت دوست نداره. بیشتر وقتشو با دخمل گلیه. بووووووس
سیما مامان هلیا
4 شهریور 91 9:43
افرین به این همه دقت و حوصله مامانی که تموم پیشرفت های ساینا جون رو ثبت میکنه


بوووووس برای سیما جونم و هلیای باهوشم
ژاله
4 شهریور 91 14:16
عزیزم ماشااله خیلی کارای زیادی بلدی آیدا من همسن ساینا جونه ولی تازه سینه خیز رفتن رو یاد گرفته خواب شبشم یکمی بهتر شده ولی خیلی به پستونک وابستست نمی دونم چجوری بدون پستونک بخوابونمش شبا از دهنش که میوفته بیدار می شه . فردا می خوام ببرمش چکاب 9 ماهگی خدا کنه وزنش خوب باشه . راستی شما برای غذای ساینا جون چه برنامه ای داری؟من یه روز در میون زرده تخم مرغ به آیدا می دم .هر روز یکم نون و بیسکویت و میوه و ماست هم می دم. تو سوپشم گوشت یا مرغ ،هویج ،عدس،ماش،سیب زمینی ، ماکارونی ، کدو ، برنج میریزم . بستنی و خرما هم به ساینا جون می دی؟


ممنون عزیزم. البته دختر ما عجله داره تند تند بزرگ بشه. خدا رو شکر ساینا پستونک نمی خوره در عوض مامانش پستونکشه.
من صبح ها بهش حریره بادوم یا سرلاک یا گاهی میوه می دم مثل موز یا هلو
اگه صبح میوه نخورده باشه ساعت 10 بهش میوه می دم.
برای ناهارم بستگی به میل خانوم داره. سوپ یا کته همراه زرده تخم مرغ و ماست. شامم همینو می دم.
راستش تازگی ها بیسکوییت رو از برنامه غذاییش حذف کردم.
بستنی هم نمی خوره یعنی اصلا دوست نداره
خرما و مارکارونی رو همینطوری می دم بخوره. سرگرمیشه.
تو سوپشم تقریبا همه چیز می ریزم.
بوووووووس برای آیدا جونم و مامان گلش
الناز(مامان بنیا)
4 شهریور 91 23:19
افرین که اینهمه کار بلد بلدی


میسی خاله مهربون. بوووووس
یاسمن مامان رادین
5 شهریور 91 10:35
قربووووووون دختر گلم بشم که اینقدر ماههههه


خدانکنه خاله جووووووونم
مامان آویسا
5 شهریور 91 16:15
سلام خاله جون
حسابی برای خودت خانومی شدیا
تولد مامانیت هم مبارک


ممنون عزیزم. بووووس فراووون برای نفس جون و آویسا کوچولو.
الهه مامان روشا جون
6 شهریور 91 0:43
نرگس جونم تولدت مبارکککککککککککککککک چه قدرم به موقع بهت تبریک گفتم.چرا یادم نبود؟؟؟؟؟؟؟ایشالا همیشه سالم و سلامت باشی.
ساینا خانم آفرین بهت که انقدر پیشرفت کردی.دیگه فکر کنم وقتی همدیگه رو ببینیم شما راه بری و روشا گرگم به هوا بازی کنه.


قربونت برم عزیزم . ممنون.
ببین یه کاری می کنی من بیام خونتون. بیا دیگه خاله جون. می بوسمتـــــــــــــــــون.
مامان سویل
7 شهریور 91 0:18
سلام خانومی واقعا خییلی مامان با حوصله ای هستین مرسی مامانی به افتخار مامان ساینا گلی
اینا هم برا ساینا جونم


ممنون عزیزم. می بوسمتــــــــــــــون
mamane hilda
7 شهریور 91 23:14
ghorbunet beram narges jooon merc az lotfet.manam ba khundane neveshtehat lezat mibaram


ممنون عزیزم. واقعا زیبا نوشته بودی. خیلی زیبا.
مامان آرشیدا کوچولو
8 شهریور 91 13:45
وای مامانی تولدت مبارک انشالله همیشه سایه تون بالا سر نی نی هاتون باشه مهربون


ممنون عزیزم. انشاله همه نی نی ها همیشه زیر سایه پدر و مادرشون باشن. یه عالمه بووووووووس
فرشته ام "امیرحسین"
8 شهریور 91 21:50
تولد مامانی مهربون مبارک باشه
ماشاله به ساینا جون که داره زودتر از سنش رشد میکنه مامانی برای دخملی اسفند دود کن


ممنون عزیزم
میسی خاله جونم.
اسفندم به چشممممم.بووووووس
مامان آرشیدا کوچولو
9 شهریور 91 13:40
مامانی تولدت مبارک
ساینای باهوش گلم رو ببوس
دیروز برات کلی نظر دادم هیچ کدوم فرستاده نشد


ممنون عزیزم
چشم شما هم روی ماه آرشیدا جونو ببوس
چرا عزیزم اومده. من نبودم. بوووووووووس
مامان آویسا
11 شهریور 91 17:29
کجایی خاله جون چرا نیستی؟ نکنه شما هم از تهرون بیرون کردند؟
مادر آیاتای
17 شهریور 91 23:16
آفرین ساینا جونم. واقعا بچه ها با هم فرق میکنن. ساینا و آیاتای هم همینطور. الان آدرینای خواهرزاده م که از آیاتای 42 روز کوچیکتره خیلی کلماتو میگه ولی آیاتای نه. ولی اینم یه کارای دیگه میکنه که اون نمیکنه. اینو بیشتر برای زاله جون مامان آیدا جون نوشتم. ولی خوشم میاد که با فاصله های منظم همه چی به سوپش اضافه میکنی. من در این زمینه فکر کنم کوتاهی کردم. مثلا تا حالا حبوبات (به جز عدس وماش) بهش ندادم. و همینطور کلم بروکلی و ماست طعم دار. البته آیاتایم زیاد خوش غذا نیست و نمیشه زیاد به غذاش مدل داد. آفرین به شما. راستی تولدتونم مبارک با کمی تأخیر. سالهای سال زنده باشید و سایه پرمهرتون بالاسر ساینا گلی.


ممنون عزیزم. درسته بچه ها با هم فرق می کنن. البته منم چون به غذا حساسم مرتب چیزهای جدید بهش می دم. با هر ترفندی که بتونم. قربون محبتت. بووووووس